قرآن و اخلاق 2
2. ارتباط قرآن و حكمت (به معناي اخلاقي)
يكي از جلوههاي پربركت ارتباط متقابل قرآن و اخلاق، حكمت است كه از اصول اساسي اخلاق است و فروعات متعدد دارد،[8] جالب توجه آن كه قرآن كه خود حكمت است. «يس، و القرآن الحكيم»[9] و از نزد خداوند حكيم نازل شده: «تنزيل من حكيم حميد»[10] درباره حكمت به معناي اخلاقي سخن فراوان گفته است كه از جمه درباره تعقل و تفكر كه يكي از فروع و شعبههاي حكمت به معناي اخلاقي است، بيش از 300 آيه آمده و مردم را به انديشه و فكر فراخواندهاند و يا به پيامبر آموخته است كه براي اثبات حقايق و پاسخ به شبهات چگونه استدلال كند.
و زيباتر اين كه حتي آيه در قرآن نيامده كه به مردم دستور بدهد تا بدون آگاهي و معرفت ايمان بياورد. و يا عملي را انجام دهد تا جايي كه بسياري از مسايل كه عقل و انديشه از درك عمق فلسفه تشريع آن عاجز است، قرآن فلسفه آنگونه احكام را به روش استدلال گونه مطرح كرده است. مثلاً درباره نماز فرمود: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكرالله اكبر»؛[11] و يا در فلسفه وضو گرفتن فرمود: «ما يريد الله ليجعل عليكم من جرح و لكن يريد ليطهركم».[12] [13]
و از سوي ديگر در راستاي بيان ارتباط متقابل قرآن و اخلاق بايد گفت كه بهرهمندي علمي و عملي از قرآن در سايه حكمت به معناي اخلاقي بيشتر حاصل ميشود. زيرا گر چه دعوت قرآن همگاني است امّا افرادي كه داراي زكاوت، سرعت فهم، تعقل، صفاي ذهني بيشتراند، بهتر از زمزم زلال معارف قرآن ميتوانند استفاده كنند. و اين مسأله نمايانگر ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است.
3. ارتباط قرآن و تقوا
يكي از مظاهر زيباي ارتباط متقابل قرآن و اخلاق، جريان ارتباط قرآن و تقوا است، زيرا قرآن كريم از سويي فرمود: «انه لقرآنٌ كريم، لا يسمهُ الّا المطهرون»[14] خلاصة پيام اين آيه آن است كه تنها در صورت طهارت جان و تن تشرف علمي و عمل به حضور قرآن ميسور است. و از سويي ديگر قرآن كريم درباره تقوا فرمود: «من يعظم شعاير الله فانها من تقوا القلوب»[15] خلاصه پيام آيه اين است كه تعظيم شعاير الهي ريشه در تقواي قلبي افراد دارد، و يكي از بهترين و زندهترين و حيات بخشترين جلوهها تعظيم شعاير الهي، تعظيم قرآن است كه از راه، تلاوت، درك مفاهيم، حفظ، تفسير، عمل به دستورات، تبليغ معارف و دستورات آن تحقق پيدا ميكند و چه زيبا و دل انگيز است، اين حديث نوراني به خصوص براي نسل جوان كه فرمود: «من قرء القرآن و هو شابٌّ مؤمن، اختلط القرآن بلحمه و دمه»؛[16] يعني هر گاه جوان مؤمن قران را قرائت كند، قرآن با گوشت و خون او (خميره وجودي او) آميخته ميشود. و هم چنين در آيه ديگر فرمود: «ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً»[17] در اين آيه عنصر تقوا به عنوان راهگشاي علمي و عملي انسان مطرح شده است.
سپس بدين ترتيب معلوم شد كه ارتباط قرآن و تقوا كه يكي از سجاياي نيك اخلاق است و از نظر دسته بندي جزء ملكه عفت محسوب ميشود. از مظاهر پرفروغ ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است. [18]
[8] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 1، تصوير ص 372، نشر موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، سال 1403 ق.
[9] . يس، 2.
[10] . فصلت، 42.
[11] . همانا نماز اهل نماز را از هر كار زشت و منكر باز ميدارد، و ذكر خداوند بزرگ است؛ عنكبوت، 44.
[12] . خدا ـ در دين ـ هيچ گونه سختي براي شما قرار نخواهد داد و ليكن ميخواهد كه تا شما را پاكيزه گرداند؛ مائده، 6.
[13] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 5، ص 254، نشر مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، سال 1403 ق.
[14] . اين قرآن بسيار كتاب بزرگوار و سودمند است كه جز دست پاكان بدان نرسد؛ واقعه، 76 و 77.
[15] . هر كس شعاير دين خدا را بزرگ بدارد، اين صفت دلهاي با تقواست؛ حج، 31.
[16] . اصول كافي، ج 4، كتاب فضل القرآن باب فعل حامل القرآن، حديث 4، ص 415، نشر بنياد رسالت، سال 1364 ش.
[17] . انفال، 41.
[18] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 1، تصوير ص 372، نشر مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، سال 1403 ق.